بلینکن: یونان و ترکیه از تشدید تنشها اجتناب کنند
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۶۶۷۵۱
طی ماههای اخیر تنش میان یونان و ترکیه به سطح بی سابقهای رسیده است به طوری که حتی در برخی مواقع آنکارا به صورت آشکار از استفاده از گزینه نظامی برای ادب کردن آتن سخن به میان آورده بود. با این حال، کشورهای غربی به دنبال میانجیگری میان این دو عضو سازمان ناتو هستند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا امروز (سه شنبه) از یونان و ترکیه، دو کشور حوزه دریای اژه خواست مشکلات خود را از راه گفتگو حل و فصل کرده و از انجام اقدامات یک جانبه که میتواند باعث تشدید تنشها شود اجتناب کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بلینکن در یک کنفرانس خبری در آتن، پایتخت یونان گفت: یافتن یک راهکار برای حل اختلافات بلند مدت میان یونان و ترکیه به نفع منافع هر دو کشور است. این موضوع میتواند از طریق گفتگو، دیپلماسی و یا هر ابزار دیگری انجام شود. با این حال، دو طرف هرگز نباید از اقدامات یکجانبه یا لفاظیهای نامناسب که میتواند به تشدید تنشها منجر شود استفاده کنند.
سفر بلینکن به آتن یک روز پس از سفر وی به آنکارا و دیدار با مولود چاووش اوغلو، همتای ترک خود انجام میشود. واشنگتن به دنبال ایفای نقش میانجیگر میان دو کشور به منظور کاهش تنش هاست.
یونان و ترکیه که هر دو عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) هستند در طیف گستردهای از مسائل از استخراج مواد معدنی از دریا تا موضوع قبرس با یکدیگر اختلاف نظر عمیق دارند.
با این حال، وقوع زمین لرزه در ترکیه و اتخاذ دیپلماسی بشردوستانه از سوی یونان باعث کاهش موقتی تنشها میان دو طرف شده است. آتن نخستین کشوری بود که اقدام به ارسال تیم امداد و نجات و کمکهای بشردوستانه به ترکیه کرد.
باشگاه خبرنگاران جوان بینالملل اروپا و آمریکامنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: وزیر خارجه آمریکا ترکیه و یونان دریای اژه زلزله در ترکیه یونان و ترکیه تنش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۶۷۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلسوفان بزرگ دربارۀ «ورزش» چه میگویند؟
امروزه ورزش بیش از هر زمان دیگری محبوب شده است. ما در دورۀ معاصر شاهد افزایش علاقه مردم به مراقبت از بدن بودهایم و این علاقه را به وضوح در رسانههای اجتماعی میبینیم. اما به هر حال این توجه به سلامت جسمانی موضوع جدیدی نیست.
به گزارش فرادید، یکی از برجستهترین نمونههای آن بازیهای المپیک است که نخستین بار در یونان باستان باب شد. جالب است که بدانید لقب «افلاطون» به معنای «چهارشانه» (دارای شانههای پهن) را به دلیل هیکل بزرگ و قدرت فیزیکی قابلتوجه افلاطون به او داده بودند (نام اصلی او آریستوکلس بود).
بنابراین با توجه به این سابقۀ طولانی که ورزش در فرهنگ بشری دارد، میتوانیم بپرسیم که در تاریخ فلسفه، فیلسوفان و مکاتب فلسفی مختلف با موضوع ورزش چگونه برخورد کردهاند؟
1. افلاطون و ورزش در «جمهور»سر افلاطون، اواسط قرن سوم میلادی، امپراتوری روم
یونان باستان تمدنی است که اغلب با پایهگذاری بسیاری از اشکال ورزشی شناخته شده است. وقتی مردم به یونان فکر میکنند، به یاد مسابقات فشرده المپیک یا سربازان اسپارت و زیبایی پیکر باشکوه مجسمههای آنها میافتند.
افلاطون شاید بارزترین نمونهی رابطه بین فلسفه و ورزش باشد. این فیلسوف که در اصل همنام پدربزرگش آریستوکلس (Aristocles) بود، با نام مستعار افلاطون به معنای «چهارشانه» جاودانه شد، چون هیکل بزرگ و مهارتی عالی در کشتی داشت؛ یکی از مهمترین ورزشهای یونان باستان!
بخشهای کلیدی فلسفه افلاطون را در رسالۀ «جمهور» او پیدا میکنید. افلاطون در جمهور، برای جامعه ایدهآل طرحی ارائه میکند. این فیلسوف معتقد بود تربیت بدنی بخشی ضروری از آموزش شهروندان است، نه تنها به این دلیل که افراد دارای آمادگی جسمانی سالمتر و در نتیجه داراییهای ارزشمندتری برای جامعه هستند، بلکه به این دلیل که این تمرینات فواید بسیار دیگری دارد، مانند ترویج رقابتهای سالم و کار گروهی بین شهروندان از طریق ورزش. ورزش به مردم میآموزد نظم و انضباط و خویشتنداری داشته باشند و همچنین نیروی نظامی توانمندی بسازند.
برای افلاطون تربیت جسم فقط برای تربیت جسم نبود بلکه مقصود اصلی آن تربیت روح بود. افلاطون اعتقاد داشت که یک بدن قوی و کامل میتواند فضیلتهایی روحی مثل شجاعت را در فرد تقویت کند.
اگر درک کنیم فرض اساسی نظریه مثل این است که اشیاء در جهان ما بازتولید ناقص صورتهای ملکوتی و کامل خود هستند، به راحتی میتوانیم بفهمیم چگونه فلسفه افلاطون را به قلمروی ورزش ربط دهیم.
طبق این نظریه، هر شکلی از تمرین بدنی، خواه یک ورزش رقابتی و خواه ورزش کردن برای داشتن بدنی زیبا، قرین ایدهآل خود را در قلمرو مثل دارد. ما از طریق ثبات و سختکوشی، اگرچه هرگز به کمال نمیرسیم، اما میتوانیم به صورت ایدهآل نزدیکتر شویم. بدن ما و نحوه حرکت آن از این قاعده مستثنی نیست: ما همیشه باید بهترین نسخه از خودمان باشیم!
2. فضیلت ارسطو از طریق تعادلارسطو با نیمتنه هومر، رامبراند، ۱۶۵۳
عاقلانه نیست از فلسفه یونان باستان بدون ذکر ارسطو یاد کنیم. ارسطو در مقام شاگرد و گاهی منتقد افلاطون، فیلسوف دیگری است که افکارش هنوز در فرهنگ بشری تاثیرگذار هستند. یکی از برجستهترین دستاوردهای او مفهوم فضیلت از طریق «تعادل» یا «حد وسط» است، به این معنا که ما هرگز نباید در زندگی افراط و تفریط کنیم، بلکه باید به دنبال یک حد وسط باشیم.
به گفته ارسطو، هدف طبیعی ما در مقام انسان دستیابی به وضعیتی بالاتر از رفاه است که فیلسوف آن را «سعادت» eudaimonia نامیده است. چنین حالتی تنها از راه داشتن یک زندگی بافضیلت حاصل میشود و اگر ما تعادل را فضیلت بدانیم، نمیتوانیم بدون توجه به بسیاری از جنبهها که فرد را به تعادل میرساند از جمله ورزش، به طور کامل به فضیلت دست یابیم.
از دیدگاه ارسطو، اگر بخواهیم زندگی کاملی داشته باشیم، باید بین فعالیتهای فکری، معنوی و جسمانی تعادل برقرار کنیم. میان هر دیدگاه فلسفی درباره تمرینات بدنی، رویکرد ارسطویی یکی از سودمندترین رویکردها برای ماست تا بدون نیاز به اقدامات افراطی، خودسازی را پرورش دهیم. ما نباید عالمان کمتحرک و قلدرهای بیخرد باشیم و برای رسیدن به اهداف خود نباید از روشهای افراطی استفاده کنیم.
این یک پیام بسیار مهم با توجه به وضعیت کنونی صنعت تناسب اندام است که در آن، فراتر رفتن از محدودیتهای طبیعی بدن انسان به امری عادی تبدیل شده است. این امر مردم را به مصرف مقادیر زیادی سم سوق داده تا به اندام بیعیب و نقص یا عملکرد عالی دست یابند، غافل از این که با این رویکردهای افراطی آسیبهای دائمی به بدنشان وارد میکنند و دچار اختلالات روانی بسیاری خواهند شد.
3. سنکا و تابآوری رواقیمرگ سنکا، پیتر پل روبنس، حدود ۱۶۱۴
در طول دوره گذار بین اوج یونان باستان و آغاز سلطه جهانی امپراتوری روم، اسکندر مقدونی مسئول انتشار فرهنگ و فلسفه یونان و همچنین گنجاندن عناصری برای دیگر فرهنگهای سرزمینهای تحت سلطه حاکم بود. آن دوره زمانی اکنون به عنوان دوره یونانیمآبی یا هلنیستی شناخته میشود.
دوره هلنیستی با آشفتگیهای زیاد ناشی از تغییرات ناگهانی سیاسی و فرهنگی که بر عموم جمعیت اعمال شده بود، همراه بود. فلسفه رواقی در واکنش به آن واقعیت آشوبزا، متولد شد و یک جهانبینی را ترویج کرد که مبتنی بر خودکنترلی، انعطافپذیری و توانایی غلبه بر سختیها به کمک قدرت ذهنی بود.
سنکا، فیلسوف رواقی، مانند ارسطو معتقد بود تعادل و میانهروی برای خودسازی ضروری است. به گفته او، ما باید به دنبال ایجاد سطحی از رشد فیزیکی باشیم، زیرا ذهن سالم در بدن سالم است، اما در این کار، هرگز نباید وسواس به خرج داد.
با این حال، ارزش واقعی تمرینات بدنی از دیدگاه سنکا، توسعه خویشتنداری، انضباط و استقامت بود. اینها ستونهای فلسفه رواقی هستند. یک فرد سرسخت برای رویارویی با ناملایمات دنیای اطرافش آمادگی دارد و تمرینات ورزشی راهی عالی برای قویتر شدن فرد، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی است.
4. دیدگاه آرتور شوپنهاور: ورزش به عنوان راه گریزپرتره آرتور شوپنهاور اثر یوهان شفر، ۱۸۵۹
آرتور شوپنهاور فیلسوفی است که نظراتش اغلب با نوعی بدبینی عمیق مرتبط است، چرا که از دیدگاه او، زندگی چرخهی بیپایانی از رنج و کسالت است؛ رنج و ناامیدی از طلب چیزهایی که نمیتوانیم داشته باشیم و کسالت از به دست آوردن آنچه قبلاً میخواستیم.
شوپنهاور ارزش داشتن بدن سالم را در بسیاری از مواقع در مورد رفاه عمومی افراد و حتی به عنوان گریزی موقت از رنج هستی تشخیص میدهد، اما فلسفه او میتواند تا حدودی به معنای انتقاد از تمرینات بدنی تفسیر شود.
یکی از مرتبطترین الهامات شوپنهاور هنگام توسعه نظام فلسفیاش، بودیسم بود، بهویژه، دیدگاه انکار تعقیب امیال. بنابراین، میتوانیم اینطور تفسیر کنیم که دیدگاه نویسنده تا حد زیادی مخالف سطوح رقابتی تمرینات بدنی است، زیرا تمایلات ما برای داشتن بدن زیبا یا برتری در یک ورزش خاص در نهایت چیزی جز رنج بیشتر نیست.
وقتی بخواهیم چنین موضوع گستردهای را در حوزهی گستردهتری به نام فلسفه، تجزیه و تحلیل کنیم، مهم است دیدگاههای مختلف را در نظر بگیریم. به همین دلیل دیدگاه شوپنهاور در تحلیل ما اهمیت دارد: چون برداشتی منحصر به فرد از این موضوع است که پرسشهای بیشتری را برای بحث ایجاد میکند و آن را جلو میبرد.
کانال عصر ایران در تلگرام